صفحه ٤١٥

فرمود كه این سبب فتنه ى امت توست و با جمله ى «اِنّ ربّك احاط بالناس»، آن حضرت را دلدارى داد.
 «شَجرة»، هم به معناى درخت است، هم هر اصلى كه شاخه ها و فروعى داشته باشد. لذا به قبیله هم شجره گفته مى شود. پیامبر نیز فرمود: من و على از یك شجره ایم «أنا و علىٌّ من شجرة واحدة».(2767) به سلسله ى نسب و نژاد نیز «شجره نامه» گفته مى شود. پس شجره ى ملعونه، قومى ریشه دارند كه ملعونند.
 در آخر این آیه آمده است كه هشدارهاى الهى نسبت به شجره ى ملعونه، نتیجه اى جز افزایش طغیان بزرگ اینان ندارد. و «طغیان كبیر» تنها یكبار و در همین آیه به كار رفته است. پس باید در قرآن از یك شجره ملعونه واز قوم و قبیله اى سراغ گرفت كه به ظاهر مسلمان، ولى در باطن داراى نفاق وسبب فتنه ى مردم اند.
 در قرآن، امور متعدّدى لعنت شده است، مثل: ابلیس، یهود، منافقان، مشركان، علمایى كه حقّ را كتمان كردند، آزاردهندگان پیامبر؛ امّا تنها منافقانند كه همراه مسلمانان وموجب فتنه آنانند، زیرا ابلیس و اهل كتاب ومشركین، چهره اى روشن دارند، ولى منافقان به ظاهر مسلمان، پیوسته عامل فتنه بوده اند.(2768)
 بعضى پنداشته اند شجره ى ملعونه، همان «درخت زقّوم» است كه وسیله ى عذاب الهى است، ولى چیزهاى دیگرى هم وسیله ى عذاب الهى بوده است كه این نشانه ى لعنت شدن آن وسیله نیست، مثل رود نیل كه فرعون را غرق كرد، یا فرشتگان كه بر اقوامى عذاب نازل كردند، یا مؤمنان كه در جنگ ها بازوى خدا در عذاب و نابودى كفّار بودند. «قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ»(2769)
 علامه ى طباطبایى قدس سره در بحث روایى سوره ى قدر، از برجستگان اهل سنّت مثل خطیب بغدادى، ترمذى، ابن جریر، طبرانى، بیهقى، ابن مردویه و از علماى شیعه مثل كلینى صاحب