صفحه ٤١٠

در قالب هاى دیگر مى یابد. همانطور كه در بیدارى، شجاعت را در شیر و حیله را در روباه و بلندى را در كوه مى بینیم، در خواب، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و نادانى را به صورت تاریكى مشاهده مى كنیم.
 ما بحث ایشان را با ذكر مثال هایى بیان مى كنیم؛ كسانى كه خواب مى بینند چند دسته اند:
 دسته اوّل، كسانى كه روح كامل و مجردى دارند و بعد از خواب رفتنِ حواس، با عالم عقل مرتبط شده و حقایقى را صاف و روشن از دنیاى دیگر دریافت مى كنند. (نظیر تلویزیون هاى سالم با آنتن هاى مخصوص جهت دار كه امواج ماهواره اى را از نقاط دور دست مى گیرد.) اینگونه خواب ها كه دریافت مستقیم و صاف است، نیازى به تعبیر ندارد.
 دسته دوم، كسانى هستند كه داراى روح متوسط هستند و در عالم رؤیا، حقایق را ناصاف و همراه با برفك و تشبیه و تخیّل دریافت مى كنند. (كه باید مفسّرى در كنار دستگاه گیرنده، ماجراى فیلم را توضیح دهد وبه عبارتى، عالمى آن خواب را تعبیر كند.)
 دسته سوم، كسانى هستند كه روح آنان به قدرى متلاطم و ناموزون است كه خواب آنها مفهومى ندارد. (نظیر صحنه هاىِ پراكنده و پربرفك تلویزیونى، كه كسى چیزى سردرنمى آورد.) این نوع رؤیاها كه قابل تعبیر نیستند، در قرآن به «اضغاث احلام» تعبیر شده است.
 قرآن در سوره هاى مختلف، از رؤیاهایى نام برده كه حقیقت آنها به وقوع پیوسته، از جمله:
 الف) رؤیاى یوسف علیه السلام درباره سجده ى یازده ستاره و ماه و خورشید بر او كه با رسیدن او به قدرت و تواضع برادران و پدر و مادر در برابر او تعبیر گردید.
 ب) رؤیاى دو یار زندانىِ یوسف كه بعداً یكى از آنها آزاد ودیگرى اعدام شد.
 ج) رؤیاى پادشاه مصر درباره گاوِ لاغر و چاق كه تعبیر به قحطى و خشكسالى بعد از فراخ شد.
 د) رؤیاى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله درباره عدد اندك مشركان در جنگ بدر كه تعبیر به شكست مشركان شد.(2742)