صفحه ٢٤

 خورشید بسازیم، از نور و روشنایى آن استفاده مى كنیم.
 یكى از ستایش هایى كه خداوند در قرآن از انبیا دارد، داشتن روحیه ى شكرگزارى است. مثلاً درباره ى حضرت نوح با آن همه صبر و استقامتى كه در برابر بى وفایى همسر، فرزند و مردم متحمّل شد، خداوند از شكر او یاد كرده و او را شاكر مى نامد. «كَانَ عَبْدًا شَكُورًا »(74)
 بارها خداوند از ناسپاسى اكثر مردم شكایت كرده است.
 البتّه توفیق شكر خداوند را باید از خدا خواست، همان گونه كه حضرت سلیمان از او چنین درخواست كرد: « رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ »(75) ما غالباً تنها به نعمت هایى كه هر روز با آنها سر و كار داریم توجّه مى كنیم و از بسیارى نعمت ها غافل هستیم، از جمله آنچه از طریق نیاكان و وراثت به ما رسیده و یا هزاران بلا كه در هر آن از ما دور مى شود و یا نعمت هاى معنوى، مانند ایمان به خدا و اولیاى او، یا تنفّر از كفر و فسق و گناه كه خداوند در قرآن از آن چنین یاد كرده است: «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ »(76)
 علاوه بر آنچه بیان كردیم، بخشى از دعاهاى معصومین نیز توجّه به نعمت هاى الهى و شكر و سپاس آنهاست، تا روح شكرگزارى را در انسان زنده و تقویت كند.
 شكر الهى، گاهى با زبان و گفتار است و گاهى با عمل و رفتار.
 در حدیث مى خوانیم: هرگاه نعمتى از نعمت هاى الهى را یاد كردید، به شكرانه ى آن صورت بر زمین گذارده و سجده كنید و حتّى اگر سوار بر اسب هستید، پیاده شده و این كار را انجام دهید و اگر نمى توانید، صورت خود را بر بلندى زین اسب قرار دهید و اگر این كار را هم نمى توانید، صورت را بر كف دست قرار داده و خدا را شكر كنید.(77)