صفحه ٣٧

 در درون وجود همه انسانهاست، به طورى که نمى توان با نظر حقارت به آن نگریست. مسلماً چیزى که ما با این سرعت به سوى آن مى رویم عکس العمل یک ریشه اساسى است که در درون ما وجود دارد.
ما به این گونه حقایق از طریق دلائل مادى ایمان نمى آوریم بلکه از طریق الهام و درک درونى است. همیشه الهام به تنهایى عامل مهمى براى درک حقایق محسوب مى شود و همانطور که «برگسون» مى گوید:
«هنگامى که دانشمندان به یک واقعیت علمى که نیازمند به اثبات است مى رسند ناگهان با برقى از الهام، حقیقت را درک مى کنند».(16)
و عقیده به زندگى بعد از مرگ از همین الهامات فطرى است.

    پیمودن بیراهه ها!
با اینکه الهامات فطرى، انسان را در کشف معماى زندگى پس از مرگ کمک مى کنند، اگر درست رهبرى نشوند سر از خرافات عجیب و غریب در مى آوردند. چگونه در افریقا و مکزیک دلقکها و کاهنها، دختران زیبا را همراه پادشاهان به خاک مى سپردند!
تقریباً شش هزار سال پیش دنیا چهره دیگرى داشت که با امروز بسیار متفاوت بود.
از این همه ابزارهاى گوناگون فلزى اثرى نبود، و انسان تنها با سنگ و چوب و استخوان و پوست حیوانات سرو کار داشت و چه مشکل است تنها با این وسایل زندگى کردن.