صفحه ١٧٥

    استقلال روح

در اینکه انسان با سنگ و چوب بى روح فرق دارد شکى نیست، زیرا ما به خوبى احساس مى کنیم که با موجودات بى جان و حتى با گیاهان تفاوت داریم، ما مى فهمیم، تصور مى کنیم، تصمیم مى گیریم، اراده داریم، عشق مىورزیم، متنفر مى شویم و... ولى گیاهان و سنگها هیچ یک از این احساسات را ندارند، بنابراین میان ما و آنها یک تفاوت اصولى وجود دارد، و آن داشتن روح انسانى است.
نه مادیها و نه هیچ دسته اى دیگر هرگز منکر اصل وجود «روح» یا «روان» نیستند و به همین دلیل همه آنها روانشناسى «پیسیکولوژى» و روانکاوى «پسیکانالیزم» را به عنوان یک علم مثبت مى شناسند. این دو علم گرچه تقریباً از جهاتى مراحل طفولیت خود را طى مى کنند ولى به هر حال از علومى هستند که در دانشگاه هاى بزرگ دنیا به وسیله استادان و دانش پژوهان تعقیب مى شوند، و همان طور که خواهیم دید، «روان» و «روح» دو حقیقت جدا از هم نیستند بلکه مراحل مختلف یک واقعیتند.
آنجا که سخن از ارتباط روح با جسم است، و تأثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان مى شود، نام «روان» بر آن مى گذاریم و آنجا که پدیده هاى روحى جداى از جسم، مورد بحث قرار مى گیرند نام روح را به کار مى بریم.