صفحه ٢٣٦

  و نشر این همه انسان مسلماً کافى نیست.
هر یک از این ایرادهاى چهارگانه باید جداگانه مورد بحث قرار گیرد.
 

    1- شبهه آکل و مأکول
این ایراد یکى از قدیمى ترین ایرادهایى است که در مورد معاد جسمانى ذکر شده و خلاصه آن چنین است:
فرض کنید انسانى به هنگام قحطى و گرسنگى شدید از گوشت انسان دیگرى تغذیه کند به طورى که همه یا قسمتى از بدن انسان اول جزء بدن انسان دوم شود، آیا اجزاى بدن انسان اول در رستاخیز از انسان دوم جدا مى شود یا نمى شود؟ اگر بگوییم مى شود; بدن انسان دوم ناقص مى گردد و اگر بگوییم نمى شود بدن انسان اول ناقص مى شود.
اصولاً احتیاج به این فرض هم نیست، این موضوع دائماً در طبیعت جریان دارد که انسان هایى از دنیا مى روند بدن آنها خاک مى شود، خاک ها جزء زمین مى گردد، و از طریق جذب ریشه درختان تدریجاً تبدیل به گیاه یا میوه مى شود و انسان هاى دیگرى از آن تغذیه مى کنند، و یا حیواناتى از آن استفاده مى کنند که بعداً انسان گوشت آن حیوانات را مى خورد، بنابراین اجزاى بدن هاى پیشین از این طریق جزء بدن انسان هاى بعد مى شود.
تعجب نکنید اگر بگوییم این سیبهایى که الان در میوه خورى پیش روى ما گذارده شده شاید تاکنون ده بار جزء بدن انسانى گردیده مجدداً به خاک برگشته، بار دیگر از طریق ریشه هاى درخت جذب و مبدل به سیب شده سپس انسانى آن را خورده و جزء بدن او گردیده است.