صفحه ١١٦

    یک اشکال گیج کننده!
حالا که سخن به مسأله «عمومیت قدرت آفریدگار» رسید و در مسأله رستاخیز روى آن تکیه شد، بد نیست ایرادى را که براى بعضى «گیج کننده!» جلوه کرده طرح کنیم.
آنها مى گویند: اگر عمومیت قدرت خدا را بپذیریم به تناقض عجیبى برخورد مى گنیم و آن اینکه از ما سؤال مى کنند: آیا خداوند مى تواند جسم عظیمى بیافریند که نتواند آن را حرکت دهد؟
آیا مى تواند موجودى بیافریند که نتواند آن را نابود سازد؟
اگر بگوئیم مى تواند، قبول کرده ایم که نمى تواند آن را حرکت دهد یا نابود کند، و اگر بگوئیم نمى تواند، باز هم قدرت او را انکار کرده ایم!
یا اینکه مى گویند: آیا مى تواند همانند خود را بیافریند؟
اگر بگوئیم مى تواند، براى او شبیه و شریک قائل شده ایم و اگر بگوئیم نمى تواند قدرت او را محدود ساخته ایم!
پاسخ
این ایراد را که بعضى با آب و تاب زیاد نقل مى کنند در حقیقت نه چندان مهم است، و نه باید گیج کننده باشد، و پاسخ آن را به گونه هاى مختلف داده اند، اما به شکل تازه ترى مى توان آن را توضیح داد و آن اینکه: در مسائل ریاضى گاهى به مسأله اى برخورد مى کنیم که مى گویند «صورت مسأله غلط است» یعنى مسأله اصلاً پاسخ ندارد، مثلاً اگر کسى بگوید: «ده متر پارچه داریم که مى خواهیم آنها را میان پنج نفر تقسیم کنیم