صفحه ١٨٣

    دلایل استقلال روح

سخن از مسئله روح بود و اینکه مادیها اصرار دارند، پدیده روحى را از خواص سلولهاى مغزى بدانند و «فکر» و «حافظه» و «ابتکار» و «عشق» و «نفرت» و «خشم» و «علوم و دانشها» را همگى در ردیف مسائل آزمایشگاهى و مشمول قوانین جهان ماده بدانند، ولى فلاسفه طرفدار استقلال روح، دلایلى بر نفى و طرد این عقیده دارند که در ذیل به قسمتهایى از آن اشاره مى شود:    

    1- خاصیت واقع نمایى (آگاهى از جهان برون)
نخستین سؤالى که مى توان در این زمینه از ماتریالیستها کرد این است که: اگر افکار و پدیده هاى روحى همان خواص «فیزیکو شیمیائى» مغزند، باید تفاوت اصولى میان کار مغز و کار معده یا کلیه و کبد نبوده باشد، زیرا کار معده - مثلاً ترکیبى از فعالیتهاى فیزیکى و شیمیائى است و با حرکات مخصوص خود و ترشح اسیدهایى غذا را هضم و آماده جذب بدن مى کند، و همچنین کار بزاق چنان که گفته شد ترکیبى از کار فیزیکى و شیمیایى است، در حالى که ما مى بینیم میان این دو فرق بسیار روشنى است.
اعمال تمام دستگاههاى بدن کم و بیش شباهت به یکدیگر دارند به جز