صفحه ٢٠

  ساخته. لذا از نزدیک شدن به آن وحشت مى کنند؟
و یا اینکه «آینده» خواه ناخواه با نام پیرى، فرسودگى، و بالاخره مرگ و نابودى آمیخته است و اینها همان چیزهائى هستند که آدمى با تمام وجودش از آنها مى گریزد.
ولى به هر حال، على رغم تمام این دورکشیها و وحشتها، سر و کار ما با آینده هاست، و این آینده است که سرنوشت ما در آن نهفته شده، «گذشته ها» گذشته اند، «حال» هم تا چشم به هم بزنیم به دریاى گذشته فرو مى ریزد، پس ما مى مانیم و آینده ها، آینده اى طولانى و اسرارآمیز که ناخوانده به سراغ ما مى آید، پس چرا آن را در نیابیم و به آن نیندیشیم؟
 

    مرگ آنقدر وحشتناک نیست
با تمام اختلافاتى که در میان مردم جهان هست، و با همه اختلاف مسیرها و روشهایى که دارند، از هر کجا و هر نقطه شروع کنند بالاخره در یک جا به هم مى رسند و آن نقطه مرگ و پایان این زندگى است.
نقطه آغاز زندگى فقر باشد یا ثروت، در محیط جهل باشد یا دانش، با خوشبختى توأم باشد یا بدبختى، به هنگام مرگ ناگهان به طرز عجیبى همه در یک سطح قرار مى گیرند و مساوات کامل - که هیچ کس نتوانسته آن را پیاده کند - برقرار مى شود.
به همین دلیل در مقدار عمر و طول زندگى مى توان بحث کرد، ولى در مرگ جاى بحث نیست، حتى اگر آب حیات را از ظلمات بیرون آوریم و لا جرعه سر بکشیم زندگى ابدى ممکن نیست. زیرا طول عمر به مفهوم ابدیت نمى باشد.