صفحه ١٥٨

  فلسفه آفرینش انسان، باید ببینیم آیا این تکامل مى تواند با مرگ ما پایان یابد و همه چیز با مرگ ما تمام شود؟
آیا این زندگى کوتاه مدت با آن همه دردسرها و بدبختیها و رنجها مى تواند هدف این آفرینش بزرگ باشد؟

    آیا ما نردبان ترقى دیگرانیم؟
ممکن است بگوئیم: با مرگ ما جهان انسانیت پایان نمى پذیرد بلکه ما جاى خود را به افرادى مترقى تر و پیشترفته تر مى دهیم و به این ترتیب قافله تکامل همچنان پیش مى رود، امروز در جنبه هاى مادى و تکنولوژى، و فردا در جنبه هاى اخلاقى و انسانى.
بنابراین، فلسفه آفرینش تکامل و تربیت نوع انسان است نه افراد. و این تکامل نوعى، با مرگ افراد نابود و متوقف نمى گردد و همچنان پیش خواهد رفت. ولى این پاسخ شباهت به یک داروى مسکن دارد و هرگز نمى تواند مشکل اصلى را حل کند چرا که:
اولا- آیا ادامه تکامل نوع انسان، با فنا و نابودى یک فرد، تبعیض ظالمانه نیست؟
اگر محصول زندگى ما فراهم کردن یک سلسله امکانات براى پیشرفت آیندگان است و ما خودمان هیچ نتیجه اى جز نردبان ترقى آیندگان شدن، و جز براى آنها بیگارى کردن نمى بریم، آنها را نابرده رنج، گنج میسر مى شود، و ما رنج بران را سهمى از آن گنج نیست، این با عدالت مطلقه اى که بر هستى حکومت مى کند چگونه سازگار است؟ (چون تمام این بحثها