صفحه ١٥٧

  شستشوى تمام سلولهاى بدن است، از آن مى گذریم و به تماشاى معده و سپس کبد، کلیه، ریه، و ماهیچه ها و... مى پردازیم مى بینیم همه داراى برنامه و هدف هستند.
سپس به کارگاه عجیب مغز وارد مى شویم و پس از بررسى یک یک دستگاههاى بدن و گیرنده ها و فرستنده ها و دستگاه هاى کنترل کننده به فکر فرو مى رویم و از خود مى پرسیم:
آیا ممکن است کوچکترین دستگاههاى بدن ما - حتى یک مژه - هدفى داشته باشد، اما مجموعه این انسان، پوچ و بیهوده و بى هدف باشد؟
آیا عقل اجازه مى دهد که حتى چنین احتمالى را در مغز خود راه بدهیم؟
و سپس از درون خود بیرون مى آئیم و بر بالهاى فرشتگان دور پرواز خیال سوار مى شویم، و به سیر عالم هستى مى پردازیم، مى بینیم در کنار هر اتمى تابلویى نصب شده و هدف آفرینش آن اتم روى آن نوشته شده و ما در پرتو علم و دانش این قدرت را پیدا کرده ایم که این خطوط را به مقدار وسیعى بخوانیم.
اکنون که در همه ذرات این جهان هدفى مى یابیم، آیا راستى مجموعه این جهان پهناور مى تواند بى هدف باشد؟
آیا در کنار این عالم پهناور تابلوى بزرگى براى نشان دادن هدف نهائى نصب نشده که بر اثر عظمتش نمى توانیم آن را در لحظات نخست ببینیم و آیا روى این تابلوى بزرگ چیزى جز کلمات «تکامل و تربیت» به چشم مى خورد؟(66)
اکنون که دانستیم هدف آفرینش ما تکامل و تربیت ما بوده و این است