صفحه ١٨٤

  «مغز» که وضع آن استثنایى است آنها همه مربوط به جنبه هاى داخلى است در حالى که پدیده هاى روحى جنبه خارجى دارند و ما را از وضع بیرون وجود ما آگاه مى کنند.
براى توضیح این سخن باید به چند نکته توجه کرد:
نخست اینکه: آیا جهانى بیرون از وجود ما هست یا نه؟
مسلماً چنین جهانى وجود دارد، و ایده آلیستها - که وجود جهان خارج را انکار مى کنند و مى گویند: هر چه هست «مائیم» و «تصورات ما»، و جهان خارج درست همانند صحنه هایى که در خواب مى بینیم چیزى جز تصورات نیست - سخت در اشتباهند، و اشتباه آنها را در جاى خود اثبات کرده ایم که چگونه ایده آلیستها در عمل رئالیست مى شوند و آنچه را در محیط کتابخانه خود مى اندیشند در کوچه و خیابان و در محیط زندگى فراموش مى کنند!(73)
دیگر اینکه: آیاما از وجود جهان بیرون آگاه هستیم یا نه؟ قطعا پاسخ این سؤال نیز مثبت است زیرا ما آگاهى زیادى از جهان بیرون خود داریم، و از موجوداتى که در اطراف ما یا نقاط دور دست است اطلاعات فراوانى در اختیار ما هست.
اکنون این سؤال پیش مى آید آیا جهان خارج به درون وجود ما مى آید؟ مسلماً نه، بلکه نقشه آن پیش ما است که با استفاده از خاصیت «واقع نمایى» به جهان بیرون وجود خود پى مى بریم.
این واقع نمایى نمى تواند تنها خواص فیزیکوشیمایى مغز باشد زیرا این خواص زائیده تأثرات ما از جهان بیرون است و به اصطلاح معلول آنها