صفحه ٢٣٥

  هم نیست، و حتى به گواهى تحقیقات وسیعى که درباره انسانها به عمل آمده، خطوط سرانگشتان دو نفر نیز همانند یکدیگر دیده نشده، دو روح نیز همانند یکدیگر نیست و همان طور که جسم بدون روح ناقص است، روح نیز بدون جسم کمبود دارد و اگر در جهان برزخ (عالمى که در میان دنیا و سراى آخرت است) این دو از هم جدا مى شوند، جنبه موقتى دارد و در همان مرحله موقتى نیز فعالیت هاى روح محدود است و لذا زندگى برزخى به هیچ وجه توسعه زندگى عالم قیامت را ندارد.
به عبارت دیگر روح فرمانده و عامل مؤثر است و بدن فرمانبر و ابزار کار، همان طور که هیچ فرمانده و هنرمندى از فرمانبر و یا ابزار کار بى نیاز نیست، روح هم براى ادامه فعالیت هاى خود بى نیاز از جسم نیست، منتها روح در جهان دیگر در سطحى بالاتر از این جهان قرار مى گیرد به همان نسبت باید جسمى کامل تر و عالى تر در اختیار داشته باشد و چنین هم خواهد بود.
در هر صورت جسم و روح همزاد یکدیگر و مکمل یکدیگرند و بنابراین معاد نمى تواند تنها جنبه روحانى و یا تنها جنبه جسمانى داشته باشد، مطالعه در وضع پیدایش جسم و روح این حقیقت را روشن مى سازد.
ولى در اینجا چهار «اشکال» و یا به عقیده بعضى چهار «بن بست» خودنمایى مى کند که باید به طور گسترده مورد بررسى قرار گیرد:
1- شبهه آکل و مأکول;
2- کمبود مواد خاکى روى زمین
3- با وجود تبدیل جسم انسان در طول عمر، کدامیک باز مى گردد؟
4- رستاخیز در کجا صورت مى گیرد؟ زیرا سطح کره زمین براى حشر