صفحه ١٠٥

جدا شدن از تن، همان كسى كه تنش را كشت به برزخ مى رود، پس هرگز از خودش جدا نشده، ولى با خودى همواره روبه رو است كه همواره مى خواهد از آن فرار كند.
حالا با توجّه به اين نكته بايد به رزق خودمان بنگريم، مگر ما براى آبادانى خودمان رزق را نمى خواهيم، حال خودمان هميشه خودمانيم، پس بايد در اصلاح خودمان بكوشيم تا در ابديت كه خودمان دقيق تر با خود روبه رو مى شود، احساس رضايت كنيم. اگر صرفاً در آبادانى تن خود كوشيديم، غفلت از خود كرده ايم. امّا اگر بر قيامتِ خود نظر كرديم، در واقع بر خود واقعى مان نظر كرده ايم، اگر به ساختمان و در و ديوار و مدرك و مقام نظر كرديم، بر آن خودى كه قيامت ظهور كامل خواهد كرد، نظر نكرده ايم، امّا اگر به قيامت نظر كرديم، به جايى نظر كرده ايم كه ما خودمانيم بدون اين ابزارها، آن جايى كه اين اسباب ها ديگر حكومت نمى كند. پس براى اين كه خودت را براى خودت بخواهى، بايد در اصلاح قيامتت بكوشى.

به دنبال مرگ؛ يا به دنبال رزق؟
اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايند:
 «الرِّزْقُ رِزْقان؛ طالِبٌ وَ مَطْلوبٌ فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتّي يُخْرِجَهُ عَنْها، وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيا حَتّي يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْها» «1»