صفحه ٨٥

....» «1» يعنى؛ انسان با گناهى كه مرتكب مى شود، رزقى را كه بايد به او برسد از خود دور مى كند و در مقابل، با بندگى خدا، رزقى كه براى ما كافى باشد به ما خواهد رسيد، به طورى كه رسول خدا (ص) مى فرمايند: «مَنْ احْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللهِ، كَفَاهُ اللهُ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النّاس، وَ مَنْ اصْلَحَ سَريرَتَهُ اصْلَحَ اللهُ عَلانِيَتَهُ وَمَنْ عَمِلَ لِاخِرَتِهِ كَفاهُ اللهُ دُنْياهُ» «2» يعنى؛ هركس رابطه بين خود و خدا را نيكو گرداند، خداوند رابطه بين او و مردم را خود به عهده مى گيرد و اصلاح مى كند، و هركس باطن خود را اصلاح كند، خداوند ظاهر او را اصلاح مى كند، و هركس براى آخرت خود عمل كند، خداوند دنياى او را به عهده خواهد گرفت. چنانچه از اين حديث شريف برمى آيد اگر ما وظيفه اصلى خود را كه عمل براى آخرت است فراموش نكنيم، خداوند امور دنيايى ما را به راحتى تأمين مى كند.

بصيرتى زيبا
امام على (ع) مى فرمايد: «مَنْ رَضِيَ بِرِزْقِ اللهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلي مافاتَهُ» «3» اگر كسى راضى به رزق خدا شد، بر آنچه از دستش رفت اندوهگين نمى شود. چون رزق هركس ثابت است، پس آنچه از دست ما مى رود، رزق ما نبوده تا جاى نگرانى باشد. آرى؛ همچنان كه بحث آن گذشت، طبق مشيت الهى رزقِ بعضى ها را تنگ مى گيرند و رزق بعضى ها را