صفحه ١٤٤

يعنى من آسانى ها و سختى هاى پروردگارم را كاملًا پسنديده ام، هر چند اين كار عجيب است، امّا نه در مورد پروردگارم،

         نالم و ترسم كه او باور كند             وز ترحّم جور را كمتر كند

آرى؛ طبيعى است كه در اثر سختى ها ناله مى كنم، چون اقتضاى برخورد با سختى ها ناله است، هر چند نگرانم خداوند بر اين ناله من ترحّم فرمايد و سختى هايى را كه مصلحت روح و زندگى من است كم كند، آن وقت در اين حال ناله اى ديگر سر مى دهم به جهت رفع سختى ها.

         والله ار زين خار در بستان شوم             همچو بلبل زين سبب نالان شوم 

يعنى سوگند به خدا اگر از سختى هايى كه پروردگارم برايم مقدر فرموده به راحتى ها منتقل شوم، مثل بلبلى كه از محبوبش جدا شده، ناله سر مى دهم، چون من هر چه او برايم بخواهد مى خواهم. اگر يك مشكل برايم ايجاد كرد، اين مشكل در جاى خود، راه ارتباط من است با خدا، او دنبال بهانه است يك چيزى به ما بدهد، تا بگوييم خدا.

تدبير الهى، نحوه آرمانى زندگى ما
انسان بيدار مشكلات و تنگناها را چهره اى از ربوبيت حق مى بيند، همان طور كه وسعت ها و راحتى ها را چهره ديگرى از ربوبيت حق مى شناسد، خدا مى داند ما در چه شرايطى مى توانيم درست بندگى كنيم، چون او ربّ ما است و ما بندگان اوييم  «إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا»؛ در علم خدا، آن نحوه آرمانى و ايده آلِ بودنِ ما مشخص بود و بر اساس آن بودن، زندگى ما را براى ما تنظيم فرمود. حالا اگر ما از آن زندگى كه