صفحه ٨٣

«سنگ فرش خيابان ها از طلاست» مى گويد: «آن قدر من مشغول كار هستم كه در حين مسافرتم با كمى آب و صابون در حالى كه مرا از فرودگاه تا جلسه كنفرانس مى برند استحمام مى كنم و لذا من همين طور طلا جمع مى كنم.» آيا ما نبايد از خودمان بپرسيم چه شده است كه يك انسان، زندگى خود را اين طور تفسير مى كند كه فقط به قول خودش طلا جمع مى كند، به طورى كه فرصت يك استحمام به طور طبيعى را ندارد؟ آيا پيامبران و ائمه معصومين (عليهم السلام) نيامدند ما را از همين هلاكت ها نجات دهند، آيا بنا بود ما خود را شايسته حيات متعالى در ابديت خود كنيم و يا در اين دنيا طلا جمع كنيم، پس چه موقع زندگى كنيم؟! اين كارها اسمش تحرّك و توسعه است، ولى رسمش دورى از انسانيت است. پس بايد تلاش كنيم تا بفهميم امام براى درست زندگى كردن چه مى گويد. امام مى فرمايد: گناه رزق را ديردسترس مى كند و صدقه، رزق را نازل مى نمايد، يعنى به راحتى آن رزق در نزد تو مى آيد.

ريشه سختى در زندگى 
ريشه سخت زندگى كردن، يكى اين است كه فكر مى كنيم در اين دنيا آمده ايم تا فقط رزق درآوريم، در حالى كه آمده ايم در اين دنيا تا بندگى كنيم و خدا رزق ما را به عهده گرفته است و هر چه در بندگى خدا بيشتر همّت كنيم، راحت تر رزق ما را تأمين مى كند. خداوند در قرآن مى فرمايد: «ما مِنْ دابَّةٍ فِي الْارْضِ الّا عَلَي اللهِ رِزْقُها» «1» يعنى هيچ جنبنده اى نيست