صفحه ١٧٧

  غذا لازم است روى آن مى پاشند، غذاهاى آبدار، کم آب و خشک، هر کدام به اندازه نیاز خود، سهمیه اى از آب دهان را دریافت مى دارند، مواد اسیدى مخصوصاً هنگامى که زیاد غلیظ باشند، فعالیت این غدّه ها را افزایش مى دهند تا سهم بیشترى از آب دریافت دارند، و به اندازه کافى رقیق شوند و به دیوارهاى معده زیانى نرسانند!
و هنگامى که غذا را فرو بردیم، فعالیت این چاه ها خاموش مى گردد، خلاصه نظام عجیبى بر این چشمه هاى جوشان حکومت مى کند که اگر یک ساعت تعادل حساب آنها به هم بخورد یا همیشه آب از «لب و لوچه» ما سرازیر است و یا به اندازه اى زبان و گلوى ما خشک مى شود که لقمه در گلوى ما گیر مى کند.
این کار فیزیکى بزاق است ولى مى دانیم کار مهم تر بزاق کار شیمیایى آن است، مواد مختلفى با آن آمیخته است، که با غذا ترکیب مى شوند و زحمت معده را کم مى کنند.
ماتریالیست ها مى گویند: سلسله اعصاب و مغز ما شبیه عدّه هاى بزاقى و مانند آن داراى فعالیت هاى فیزیکى و شیمیایى است (که به طور مجموع «فیزیکوشیمیایى» به آن گفته مى شود) و همین فعالیت هاى «فیزیکو شیمیایى» است که ما نام آن را «پدیده هاى روحى» و یا روح مى گذاریم.
توضیح اینکه: هنگامى که مشغول فکر کردن هستیم یک سلسله امواج الکتریکى مخصوص از مغز ما بر مى خیزد، این امواج را امروز با دستگاه هایى مى گیرند و روى کاغذ ثبت مى کنند، مخصوصاً در بیمارستانهاى روانى با مطالعه روى این امواج راه هایى براى شناخت و درمان بیماران روانى پیدا مى کنند، این فعالیت فیزیکى مغز ماست.