صفحه ٣٣٤

2- تلاش براى ساخت وسايل ضرورى (متاع) يا رفاهى (حِلية) ممدوح است.  «يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ»
3- در كوره ى حوادث است كه ناخالصى ها معلوم و حقّ و باطل ظاهر مى شود. يُوقِدُونَ عَلَيْهِ ... زَبَدٌ مِثْلُهُ 
4- وجود باطل، اختصاص به مكان و زمينه ى خاص ندارد. (كف، هم بر روى سيل سرد و هم بر روى فلزات گداخته ظاهر مى شود.) «زَبَدٌ مِثْلُهُ»
5- سرچشمه باطل، ناخالصى هايى است كه حقّ و حقيقت بدان آلوده شده است. «يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ»
6- حقّ و باطل با هم هستند، امّا سرانجام، باطل رفتنى است. «فَيَذْهَبُ جُفاءً»
7- نفع مردم در حقّ است. «ما يَنْفَعُ النَّاسَ»
8- حقّ ماندنى است. «فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ»
9- هر ثروت، دانش، دوست و يا حكومتى كه براى مردم مفيد باشد، ماندنى است. «ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ»
10- آنچه از سوى خداوند نازل مى شود، همچون باران خالص وحقّ است، ليكن همين كه با ماديات درآميخت، دچار ناخالصى وزمينه ى پيدايش كف و باطل مى شود. «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً»

سوره الرعد، آيه 18

لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى  وَ الَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ «18»
براى كسانى كه پروردگارشان را اجابت كردند نيكوترين (پاداش) است. ولى كسانى كه (دعوت) او را نپذيرفتند، اگر هر آنچه در زمين است و مانند آن را با آن داشته باشند، قطعاً حاضرند آن را (براى رهايى خود از عذاب) فديه بدهند، آنانند كه برايشان حساب سختى است و جايگاهشان دوزخ است و چه بد جايگاهى است.