صفحه ١٩٢

5- رهبران غيرالهى، قدرت برخورد قاطع نسبت به بستگان متخلف خودشان را ندارند. «وَ اسْتَغْفِرِي»
6- تلاش زن براى برقرارى رابطه با غير همسر خويش، امرى ناروا و نامشروع است. «وَ اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ»
7- روابط لجام گسيخته جنسى و هوسرانى، حتّى در بين غير متديّنين به اديان الهى، كارى ناپسند شمرده مى شده است. «اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ»*

سوره يوسف، آيه 30

وَ قالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا إِنَّا لَنَراها فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «30»
زنانى در شهر (زبان به ملامت گشودند و) گفتند: همسر عزيز با غلامش مراوده داشته و از او كام خواسته است. همانا يك غلام او را شيفته خود كرده است. به راستى ما او را در گمراهى آشكار مى بينيم.

نكته ها:
 «شغاف» به پيچيدگى بالاى قلب يا پوسته نازك روى قلب، كه همچون غلاف آنرا در برمى گيرد، گفته شده است. جمله ى «شَغَفَها حُبًّا» يعنى علاقه ى يوسف به قلب زليخا گره خورده و عشق شديد شده است. «1»
دو گروه درباره يوسف گفتند: علاقه ى بيش از حدّ به او نشانه ى گمراهى است: يكى برادرانش كه به جهت محبّت پدر به يوسف، پدر را گمراه خوانده و گفتند: «إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ» و ديگرى زنانِ مصر كه به جهت علاقه ى شديد زليخا به يوسف، زليخا را گمراه خوانده و گفتند: «إِنَّا لَنَراها فِي ضَلالٍ مُبِينٍ».
هر كس يوسف را براى خود مى خواهد؛ يعقوب او را فرزند خود مى داند؛ «يا بُنَيَّ» كاروان او را سرمايه خود مى داند؛ «شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ» عزيز مصر او را فرزند خوانده مى داند؛ «نَتَّخِذَهُ