صفحه ٢٤٤

3- با يك شكست يا تجربه ى تلخ، خود را كنار نكشيم. هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ ... فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً يعقوب بار ديگر فرزند دوم را با توكل به خدا به برادران تحويل داد.
4- برادران يوسف، خود را حافظ پنداشتند، «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» امّا حضرت يعقوب تذكّر داد كه خداوند حافظ است. فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً ...*
5- بر عوامل ظاهرى و مادى هر چند فراوان باشند تكيه نكنيم، تنها بر خدا توكّل كنيم. «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً»*
6- با توجّه به رحمت بى نظير الهى و با توكل به خداوند، به استقبال حوادث زندگى برويم. «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»
7- سرچشمه حفاظت، رحمت است. «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»

سوره يوسف، آيه 65

وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قالُوا يا أَبانا ما نَبْغِي هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا وَ نَمِيرُ أَهْلَنا وَ نَحْفَظُ أَخانا وَ نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ «65»
و هنگامى كه بارهاى خود را گشودند، دريافتند كه سرمايه شان به آنها بازگردانده شده، گفتند: اى پدر (ديگر) چه مى خواهيم؟ اين سرمايه ى ماست كه به ما باز گردانده شده و ما قوت وغذاى خانواده ى خود را فراهم واز برادرمان حفاظت مى كنيم وبا (بردن او) يك بار شتر مى افزاييم واين (پيمانه اضافى نزد عزيز) پيمانه اى ناچيز است.

نكته ها:
شايد معناى آيه چنين باشد: اين مقدارى كه گرفته ايم به جايى نمى رسد، اگر نوبت ديگر برويم، بار بيشترى مى گيريم.
 «نَمِيرُ» از «مير» يعنى مواد غذايى و «نَمِيرُ أَهْلَنا» يعنى به خانواده ى خود غذا مى رسانيم.
از جمله «نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ» استفاده مى شود كه سهم هر نفر، يك بار شتر بوده كه بايد خود حاضر باشد و دريافت كند.