صفحه ١٨٦

سوره يوسف، آيه 25

وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ «25»
و هر دو بسوى در سبقت گرفتند و آن زن پيراهن او را از پشت دريد.
ناگهان شوهرش را نزد در يافتند. زن (براى انتقام از يوسف يا تبرئه خود با چهره حقّ به جانبى) گفت: كيفر كسى كه به همسرت قصد بد داشته جز زندان ويا شكنجه دردناك چيست؟

نكته ها:
 «استباق» به معناى سبقت و پيشى گرفتن دو يا چند نفر از يكديگر است، يوسف براى فرار از گناه به سوى در فرار كرد و زليخا نيز به دنبال او مى دويد. گويا به سوى در مسابقه گذارده اند. «قد» به معناى پاره شدن پارچه از طرف طول است. «لفاء» به يافتن ناگهانى چيزى گفته مى شود.

پيام ها:
1- گفتن «مَعاذَ اللَّهِ» به تنهايى كفايت نمى كند، بايد از گناه فرار كرد. «اسْتَبَقَا»
2- گاهى ظاهر عمل يكى است، ولى هدف ها مختلف است. (يكى مى دود تا به گناه آلوده نشود، ديگرى مى دود تا آلوده بكند.) «اسْتَبَقَا»
3- هجرت و فرار از گناه، لازم است. «اسْتَبَقَا الْبابَ»
4- بهانه ى بسته بودن در براى تسليم شدن در برابر گناه كافى نيست، بايد به سوى درهاى بسته حركت كرد شايد باز شود. «اسْتَبَقَا الْبابَ»
5- مجرم معمولًا از خود جاى پا باقى مى گذارد. «قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ»*
6- گاه بايستى سرزده به منازل و محل كار سركشى كرد. «أَلْفَيا»*
7- گاهى شاكى، خود مُجرم است. قالَتْ ما جَزاءُ ...
8- گنهكار براى تبرئه خود، از عواطف واحساسات بستگان خود استمداد مى كند. «بِأَهْلِكَ»