صفحه ٤٦٨

دروغ به حساب نمى آورند. «1»
ب: حضرت ابراهيم باصطلاح «توريه» كرده ومرادش از «كَبِيرُهُمْ» خدا بوده است.
ج: حضرت دروغ گفت، ولى از آنجا كه دروغ در مواردى مثل اصلاح ذات البين جايز است و حكم آن تابع مصلحت و مفسده مى باشد، چه مصحلتى از اين بالاتر كه حضرت با كلامش، افكار جامد انسان ها را تكان داده است؟ «2»
د: اين خبر، مشروط به نطق بت هاست، يعنى اگر بت ها سخن گويند، بت بزرگ نيز اين كار را كرده است، مثل آنكه پيرمردى بگويد، من الآن كودكم اگر هيچ گياهى در زمين نباشد، يعنى حال كه گياه وجود دارد، پس من كودك نيستم. «3»
پيام ها:
1- بت پرستان نيز براى يقين به جرم وتكميل پرونده وقضاوت نهايى، به مسئله ى گواهى مردم اعتماد دارند. «لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ»
2- بزرگى كار ابراهيم عليه السلام به اندازه اى بود كه بت پرستان نيز ناچار به تعظيم شدند.
به جاى عبارت «يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ» در آيه ى گذشته كه حاكى از گمنامى و حقارت بود، در اين آيه او را رسماً با اسم خودش كه نشان از بزرگى وشناخت داشت خطاب كردند. «يا إِبْراهِيمُ»
3- استهزا وطعنه بر خرافات، در مواردى لازم است. «بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ»
4- فيلمسازى، اجراى تئاتر و نمايش و نقش بازى كردن براى بيدارى اذهان، كارى پسنديده و جايز است. «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً- بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ»