صفحه ١٠٩

پيام ها:
1- پيامبر بايد با قاطعيّت، پيروزى نهايى حقّ را به مردم اعلام كند. «قُلْ جاءَ الْحَقُّ»
2- بايد حقّ را به ميدان آورد تا باطل از بين برود. جاءَ ... زَهَقَ 
3- عاقبت، باطل رفتنى و نابود شدنى است و حقّ، باقى و پايدار. جاءَ ... زَهَقَ (فعل ماضى نشانه قطعى بودن است.)
4- از جلوه ها و مانورهاى باطل نبايد هراسيد كه دوامى ندارد. «كانَ زَهُوقاً»

سوره الإسراء، آيه 82

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً «82»
و آنچه از قرآن فرو مى فرستيم، مايه ى شفا (ى دل) و رحمتى براى مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمى افزايد.

نكته ها:
كلمه ى «مِنَ» در «مِنَ الْقُرْآنِ»، به معناى «بعض» نيست تا دلالت كند بر اينكه بعضى از قسمت هاى قرآن شفاست، بلكه بيان مى كند كه هر آنچه از قرآن كريم نازل مى شود، شفابخش است.
با آنكه قرآن براى هدايتِ همه است؛ «هُدىً لِلنَّاسِ» «1»* ولى تنها كسانى از اين نور بهره مى برند كه پنجره ى روح خود را به سوى آن باز كنند و لجاجت و عناد را كنار گذاشته، با روحى سالم به سراغ قرآن روند؛ «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» «2» و لذا لجوجانِ بيماردل را جز خسارت نمى افزايد. مانند باران كه وقتى بر مردارى ببارد، بوى تعفّن برخيزد، هر چند باران زلال و پاك است.
استدلال قرآن، ركود فكرى را شفا مى دهد؛ موعظه ى قرآن، قساوت را درمان مى كند؛ تاريخ قرآن تحيّر را برطرف مى سازد؛ زيبايى آهنگ و فصاحتش روح فرارى را