صفحه ٢٦٧

پيام ها:
1- در مقابل منحرفين و عقايد انحرافى، نشان دادن راه صحيح لازم است. «ذلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ»
2- شأن خداوند با فرزند داشتن سازگار نيست. ما كانَ لِلَّهِ ... (زيرا فرزند خواهى، يا به خاطر عمر محدود ماست، يا به دليل نياز ما به نيروى انسانى، يا نياز روحى و عاطفى انسان چنين اقتضا مى كند، كه خداوند از همه ى اينها منزّه است. «سُبْحانَهُ»)
3- خداوند هيچ گونه فرزندى ندارد. «مِنْ وَلَدٍ» (برخلاف بعضى ها كه ملائكه را دختران خدا، يا عيسى را پسر خدا مى پنداشتند.)
4- فرزند بايد از جنس پدر و مثل پدر باشد، امّا خداوند مثل ندارد. «سُبْحانَهُ»
5- هرگاه سخنان نارواى ديگران را نقل مى كنيم، فوراً با كلامى توحيدى ذهن خود و ديگران را تبرئه كنيم. «سُبْحانَهُ»
6- نه تنها عيسى عليه السلام بدون داشتن پدر و آدم عليه السلام بدون داشتن پدر و مادر خلق مى شوند، بلكه هر چيزى به اراده ى خدا ايجاد مى شود. «كُنْ فَيَكُونُ»
7- ميان خواست خدا و تحقّق اشيا، فاصله اى نيست. حرف «فا» در «فَيَكُونُ»
8- رابطه ى موجودات با خداوند، رابطه ى خالق و مخلوق است، نه رابطه ى پدر و فرزند. «كُنْ فَيَكُونُ»

سوره مريم، آيه 36

وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ «36»
و در حقيقت، خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد كه راه مستقيم همين (بندگى او) است.

نكته ها:
حضرت عيسى عليه السلام در معرّفى خود گفت: من بنده ى خدايم، «إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ» اوّلين دستورى كه دريافت كرد درباره ى نماز و عبادت بود، «وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ» و اوّلين برنامه اى را هم كه