صفحه ١٤٨

است. «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً»
8- شرك، انحراف بعيد و فاحشى است كه هرگز قابل عفو نيست. «شَطَطاً»

سوره الكهف، آيه 15

هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى  عَلَى اللَّهِ كَذِباً «15»
آنان قوم مايند كه به جز او، خدايان ديگرى گرفته اند. چرا آنان دليل آشكارى بر خدايان خود نمى آورند؟ پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند، دروغى افترا بندد؟

نكته ها:
با اينكه در كلمه ى «افتراء» نسبت دروغ نهفته است، ولى بازهم كلمه «كَذِباً» در آيه مطرح شده است. اين شايد به خاطر آن باشد كه افترا دو گونه است: گاهى امكان نسبت هست، ولى گاهى امكان نسبت هم نيست و شرك از نوع دوّم است. زيرا شريك براى قدرت و علم بى نهايت محال است.
پيام ها:
1- بى تفاوتى نسبت به گمراهى وانحراف ديگران، ممنوع است. «هؤُلاءِ قَوْمُنَا» (اصحاب كهف، از انحراف قوم خود ناراحت بودند.)
2- بزرگ ترين دغدغه ى مردان خدا، انحراف عقيدتى مردم است. «اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً»
3- تقليد و تبعيّت از محيط در عقايد، منطق صحيحى نيست، براى عقايد، بايد دليل روشن داشت. قَوْمُنَا اتَّخَذُوا ... لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ 
4- شرك، افترا بر خدا و بى دليل است. «مِمَّنِ افْتَرى  عَلَى اللَّهِ»
5- دروغ، ظلم است و دروغگو ظالم، و كسى كه به خدا دروغ بربندد، ظالم تر است. «فَمَنْ أَظْلَمُ»