صفحه ١٧٢

پيام ها:
1- گفتگو و بحث آزاد ميان مكتب ها مورد قبول قرآن است. «وَ هُوَ يُحاوِرُهُ»
2- در مقابل ثروتمندان و قدرتمندان، بدون احساس حقارت وبا كمال عزّت، به ارشاد بپردازيد. قالَ لَهُ صاحِبُهُ ... أَ كَفَرْتَ 
3- گاهى علاقه به مال وثروت، زمينه ى كفر انسان به خدا وقيامت است. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ 
4- آنكه به مال و خويشاوندان خود مى بالد، علاجش يادآورى اصل خاكى اوست. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ
5- انكار معاد، انكار خداست او با گفتن «ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً» معاد را انكار كرد، ولى صاحبش به او گفت: «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ» آيا به خدايى كه تو را آفريد كفرورزيدى؟!
6- كفر به خدا، جاى تعجّب و شگفتى و توبيخ دارد. «أَ كَفَرْتَ»
7- اعتراض به كفّار جايز است. «أَ كَفَرْتَ» ولى بايد همراه با استدلال و نشان دادن راه باشد. «بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ»
8- در تربيت وبازداشتن از انحراف ديگران، با استدلال سخن بگوييم. «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ»
9- در برابر شك و ترديد ديگران، مؤمن بايد موضع خود را با صراحت اعلام كند. «لكِنَّا هُوَ اللَّهُ»
10- تكيه بر غير خدا، شرك است. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... و لكِنَّا ... لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً
11- توحيد ناب آن است كه همراه با نفى هرگونه شرك باشد. «اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً»