صفحه ٩٨

در پاسخ این ایراد باید به دو نکته توجه داشت:
1- باید دید بذر گیاه و یا هسته درخت که تنها یک سلول زنده بیش ندارد، چگونه تبدیل به صدها خروار شاخه و ساقه و ریشه و برگ زنده مى گردد؟ آیا جز این است که خاکهاى بى جان و مرده و ذرات زمین و قطرات آب و اکسیژن و کربن هوا که همه از مواد مرده عالم طبیعتند جزء اندام خود ساخته و از این موجودات بى جان، موجوداتى جاندار مى سازد؟ آیا این درختى که سایه گسترده، این غنچه اى که مى خندد، این گیاهانى که با وزش نسیم مى رقصند، آیا همه و همه تا چند روز و چند ماه قبل همان ذرات مرده خاک نبوده که اکنون به این شکل در آمده اند؟
آیا اگر بگوییم زمین مرده تبدیل به موجودات زنده شده است خلاف گفته ایم؟
قابل توجه اینکه قرآن نمى گوید درختان مرده زنده مى شوند (زیرا آنها نمرده اند) مى گوید: زمینهاى مرده و ذرات خاک زنده مى شوند! یعنى جزئ اندام گیاه و درخت شده و تبدیل به سلولهاى زنده مى گردند.
2- اگر نگاهى به آغاز آفرینش حیات در کره زمین بیفکنیم، مسأله باز روشنتر مى شود، زیرا که در آغاز، کره زمین سوزان بود و هیچ موجود زنده اى در آن وجود نداشت، دوران بارانهاى سیلابى شروع شد. گاز خفه کننده ئیدوژن با اکسیژن ترکیب گردید و میلیونها سال بارانهاى سیل آسا زمین را شلاق زدند و خنک کردند و شخم نمودند، و پس از آن که محیط آماده حیات شد نخستین جوانه هاى حیات به کیفیتى که هنوز اسرارش بر دانشمندان مخفى است از همان مواد مرده زمین آشکار گشت و زمین مرده زنده شد.