صفحه ٥٠

  اشکال مختلفى از انرژى هاى ما هستند نیز در این صندوق بزرگ به امانت سپرده مى شوند و اگر دستگاه ها و وسایل کافى در دست داشته باشیم مى توانیم تمام امواج صوتى پیشینیان و حتى نقش چهره هاى آن ها را از محیط زیست آنها بگیریم.
مى دانیم هم اکنون این کار در مقیاس کوچکى انجام شده و دانشمندان توانسته اند با استفاده از امواج صوتى که به روى ظروف سفالینى که از دو هزار سال پیش به یادگار مانده، صداى کوزه گران آن زمان را زنده کنند، به طورى که همه آن را بشنوند.(22)
مطالعه روى بدنه این ظروف سفالین نشان مى دهد که به هنگام ساختن آنها امواج صوتى سازندگان از طریق ارتعاشات دستشان روى بدنه آنها نقش بسته است و به کمک همین ها صداى آنها باز مى گردد.
آیا اینها هر کدام گام برجسته تازه اى به سوى اثبات علمى رستاخیز نیست! اگر آن مرد عرب بیابانى امروز هم زنده بود و دوره تحصیلات عالى رامیدید باز حاضر بود استخوان پوسیده را دستاویزى براى اثبات محال بودن معاد قرار دهد و به خدمت پیامبر برد؟
اگر آن مرد عرب تحصیلاتى هم نمى کرد و دستگاه هاى ضبط صدا و فیلم بردارى هاى امروز را مى دید، باز نمى توانست امکان معاد را انکار کند.
آیا بااین حال نباید اعتراف کنیم: همان طور که به گفته «آدلف بوهلر» شیمى دان معروف: «هر قانونى که بشر کشف مى کند او را یک گام به خدا نزدیک تر مى سازد، هر قانونى که کشف مى شود، او را یک قدم به رستاخیز و زندگى پس از مرگ نیز نزدیک تر مى نماید»؟