صفحه ٤٣

  گزارش روزانه شخص مرده و خدمتکاران و شغل و تفریح او در دنیا بود مى پوشانیدند. مثلا در یک گوشه تصویر، کارکنان او نان مى پختند و یا آبجو و شراب به سبو مى ریختند. و در جاى دیگر خدمتکاران، بز یا گاو مى کشتند و یا از رودخانه ماهى مى گرفتند، در جاى دیگر گاوها را مى دوشیدند و آشپزى مى کردند.(20)
گویا به این ترتیب مى خواسته اند با تجدید خاطرات گذشته، ارواح مردگان را شاد نگهدارند!
اینها همه نشان مى دهد که پیروان عقاید مزبور چنین مى پنداشتند که انتقال به جهان دیگر همانند مسافرتهاى این دنیاست که باید مشمول تمام کیفیات و مقررات این زندگى باشد.
در حقیقت این موضوع درست به آن مى ماند که کودکى در رحم مادر آگاهى از لزوم مسافرت به خارج رحم پیدا کند و براى اینکه پس از آمدن به این دنیا از گرسنگى نمیرد مقدارى از خون درون رحم را که با آن تغذیه مى کند همراه خود بیاورد، آیا این طرز فکر صحیح است!
ولى به هر حال، وجود اینگونه خرافات و انحرافات دلیلى جز آمیخته شدن الهام فطرى با جهل و نادانى ندارد و در عین حال یک واقعیت در لابه لاى همه آنها نهفته است و آن اینکه بشر طبق یک الهام درونى به رستاخیز ایمان داشته اگر چه با افکار کوتاه خود گاهى شکل خرافى به آن بخشیده است.