صفحه ٢٦٦

  و انتقامجویى از ساحت پاک پروردگار به دور است، زیرا انتقام (برخلاف آنچه تصور مى شود) نشانه قدرت نیست، بلکه نشانه ضعف و ناتوانى روح آدمى است، انتقام مرهمى بر ارواج مجروح و زخم خورده است و یا به تعبیر صحیح تر عاملى است براى تخدیر ارواح ناراحت و ناتوان و بیمار. بنابراین کیفرهاى الهى داراى «عنصر انتقامى» نیستند.
همچنین «عنصر تربیتى» براى خود شخص مرتکب گناه یا دیگران ندارد، چه اینکه مرکز تربیت، این جهان است، و در جهان دیگر، تربیت مطرح نیست، بنابراین مجازاتهاى عالم پس از مرگ، مانند قوانین کیفرى و جزائى این جهان هم نیست، زیرا در این گونه کیفرها و مجازاتها مسأله تربیت کاملاً مفهوم دارد ولى نسبت به بعد از مرگ نامفهوم است.

تمام این سؤالات پیچیده را با توجه به یک حقیقت مى توان پاسخ گفت و آن اینکه: سرچشمه اصلى کیفرها و مجازاتها در عالم رستاخیز و پس از مرگ، آثار و نتایج خود گناه در روح و جسم آدمى و همچنین تجسم آنهاست.
توضیح اینکه: در آیات و روایات اسلامى تعبیرات جالب و حساب شده اى درباره چگونگى ارتباط این جهان با جهان پس از مرگ دیده مى شود که مى تواند روشنگر نقاط تاریک این بحث باشد، مثلاً در آیه 20 سوره شورى مى خوانیم: «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ اْلآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ; آنها که زراعت و کشت سراى دیگر را (با اعمال نیک خود) مى طلبند کشت آنها را افزون مى کنیم».
تعبیر به کشت تعبیر جالبى است که نشان مى دهد پاداش و کیفر در آن جهان چیزى جز نتایج اعمال خود انسان نیست.
و در آیه 15 سوره جن مى خوانیم: «وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ