صفحه ٢٣٢

  زده که با یک نوع استدلال زنده آمیخته است و مى خواهد مسئله رستاخیز را در سر حد مشاهده و احساس مردم قرار دهد، تمام این مثالها و تشبیهات قرآن در زمینه معاد، معاد جسمانى را تأیید مى کند.
گاهى مردم را به مشاهده تکرار صحنه مرگ و حیات در جهان گیاهان دعوت مى کند که چگونه همه سال در برابر چشم همه ما، در جهان گیاهان، «معاد» تکرار مى شود.
زمینها در فصل خزان تدریجاً رو به سوى مرگ مى روند، گلها و شاخه ها و گیاهان رنگ مرگ به خود مى گیرند، و در فصل زمستان همگى مرده اند، اما به هنگام وزش نسیمهاى روحبخش بهارى، و ریزش قطره هاى لطیف باران در این فصل، از نو، جنبشى مى یابند و حیات نوینى آغاز مى کنند. (آیات مربوط به این قسمت را در آغاز کتاب آوردیم)
آیا اینها چیزى جز معاد جسمانى را تفهیم مى کند؟
گاهى اشاره به آغاز آفرینش کرده و مى گوید: آن کس که روز اول شما را آفرید، بار دیگر پس از متلاشى شدن، شما را باز مى گرداند.
بدیهى است این تشبیه صرفاً براى اثبات معاد جسمانى است و گرنه بقاى روح بعد از فناى جسم با این تشبیه هیچ گونه ارتباطى ندارد.
همچنین بحث قرآن درباره رستاخیز انرژیها که مشروحاً در آغاز کتاب گذشت، و داستان خواب اصحاب کهف، و یا داستانهایى همچون داستان مرغهاى ابراهیم و یا آمدن عرب بیابانى خدمت پیامبر (ص) و به دست گرفتن استخوان پوسیده، و سؤال از چگونگى بازگشت حیات به آن، و پاسخهاى سه گانه قرآن به این سؤال که در آخر سوره «یس» آمده است و همه آنها در آغاز کتاب گذشت، عموماً مربوط به مسئله معاد جسمانى است والا معاد