صفحه ١٢

 خودمان باید به مطالعه پرونده خود بنشینیم، و خود باید قاضى و داور خود باشیم (اقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیبًا)(6).
خودمان گواه خویش هستیم و جزء جزء بدن ما شاهدان این دادگاهند و بر ضدّ ما گواهى مى دهند (شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ)(7).
نه جاى انکار است، نه راهى به سوى بازگشت و جبران وجود دارد، نه توان تحمل مجازات الهى را داریم، و نه راه گریزى.
نیکان و پاکان، صالحان و مقربان در جوار قرب حق از نعمتهایى که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و بر قلب هیچ انسانى خطور نکرده بهره مندند; در حالى که بدکاران تبهکار و ظالمان آلوده در آتشى که از درون جانشان سر مى کشد مى سوزند و مى گدازند (نارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى اْلأَفْئِدَةِ)(8).
آرى اگر ایمان به این دو اصل اساسى زنده شود حتى توجه مختصرى به آن در اعماق جان ما باشد، براى تربیت و هدایت ما کافى است، و اگر ایمان به مبدأ و معاد نباشد هیچ قانونى انسان را اصلاح نخواهد کرد.
کتاب حاضر که اکنون به همّت «انتشارات سرور» جان تاره اى بخود مى گیرد کوششى است براى احیاى اصل دوم یعنى معاد، به زبان روز، و به صورتى کاملا مستدل و قابل فهم براى همه قشرها و ناظر به تمام سؤالات و پرسشها.
به این امید که قبل از فرا رسیدن آن روز، خود را بوسیله اعتقاد به آن بسازیم و گام مؤثرى در اصلاح خویش برداریم.

قم - حوزه علیمه
ناصر مکارم شیرازى
اردیبهشت 1376