صفحه ١٩٥

دیگر اینکه: با گذشت زمان، فرسوده مى شوند.
از سوى سوم: قابل تجزیه به اجزاء متعددى هستند.
ولى پدیده هاى ذهنى داراى این خواص و آثار نیستند، ما مى توانیم جهانى همانند جهان فعلى در ذهن خود ترسیم کنیم بدون اینکه احتیاج به گذشت زمان و جنبه هاى تدریجى داشته باشد.
از این گذشته عکسهایى که مثلاً از زمان کودکى در ذهن ما نقش بسته با گذشت زمان نه کهنه مى شود و نه فرسوده، و همان شکل خود را حفظ کرده است. ممکن است مغز انسان فرسوده شود ولى با فرسوده شدن مغز، خانه اى که نقشه اش از بیست سال قبل در ذهن ما ثبت شده فرسوده نمى گردد، و از یک نوع ثبات که خاصیت جهان ماوراى ماده است برخوردار است.
روح ما نسبت به نقش ها و عکسها خلاقیت عجیبى دارد، و در یک «آن» مى توانیم بدون هیچ مقدمه اى هر گونه نقشى را در ذهن ترسیم کنیم، کرات آسمانى، کهکشانها و یا موجودات زمینى، دریاها و کوهها و مانند آن، این خاصیت یک موجود مادى نیست بلکه نشانه یک موجود مافوق مادى است.
بعلاوه ما مى دانیم مثلاً 2 به اضافه 2 مساوى با 4، شکى نیست که طرفین این معادله را مى توانیم تجزیه کنیم، یعنى عدد 2 یا 4 را تجزیه نمائیم، ولى این برابرى را هرگز نمى توانیم تجزیه کنیم و بگوئیم «برابرى» دو نیم دارد و هر نیمى غیر از نیم دیگر است، این موضوع ممکن نیست، برابرى یک مفهوم غیر قابل تجزیه است، یا وجود دارد و یا وجود ندارد و هرگز نمى توان آن را دو نیم کرد.
بنابراین این گونه مفاهیم ذهنى قابل تجزیه نیستند و به همین دلیل