صفحه ١٨١

تا آن روز انسان شبیه پروانه اى بود که فقط چند شاخه اطراف خود را مى دید، اما هنگامى که دوربین را به چشم گرفت مقدار قابل ملاحظه اى از درختان اطراف خود را نیز دید.
این مسئله به تکامل خود ادامه داد تا اینکه دوربین هاى بزرگ نجومى ساخته شد که قطر عدسى آنها پنج متر یا بیشتر بود و آنها را بر فراز کوههاى بلندى که در منطقه مناسبى از نظر صافى هوا قرار داشت نصب کردند، این دوربین ها که مجموع دستگاه آنها گاهى به اندازه یک عمارت چند طبقه مى شد، عوالمى از جهان بالا را به انسان نشان داد که چشم عادى حتى یک هزارم آن را ندیده بود.
حال فکر کنید اگر روزى وضع فنى و تکنولوژى بشر اجازه ساختن دوربین هایى با عدسى به قطر یکصدمتر با تجهیزاتى به اندازه یک شهر دهد چه عوالمى بر ما کشف خواهد شد که شاید امروز حتى تصور آن براى ما مشکل است.
اکنون این مسئله پیش مى آید که اگر این دوربین ها را از ما بگیرند به طور قطع بخشى یا بخشهایى از معلومات و مشاهدات ما درباره آسمانها تعطیل خواهد شد، ولى آیا بیننده اصلى ما هستیم، یا دوربین؟
آیا دوربین و تلسکوپ ابزار کار ما است که به وسیله آن مى بینیم و یا فاعل کار و بیننده واقعى است؟!
در مورد مغز نیز هیچ کس انکار نمى کند که بدون سلول هاى مغزى انجام تفکر و مانند آن ممکن نیست، ولى آیا مغز ابزار کار روح است و یا پدید آورنده روح؟!
مثال دیگرى مى زنیم: ما سوار کشتى یا هواپیما مى شویم و به وسیله