صفحه ١٧٩

مثلاً آزمایش شده که اگر قسمتهاى خاصى از مغز کبوتر را برداریم، نمى میرد، ولى بسیارى از معلومات خود را از دست مى دهد، اگر غذا به او بدهند مى خورد و هضم مى کند واگر ندهند و تنها دانه در مقابل او بریزند نمى خورد و از گرسنگى مى میرد!
همچنین در پاره اى از ضربه هاى مغزى که بر سر انسان وارد مى شود و یا به علل بعضى از بیمارى ها قسمت هایى از مغز از کار مى افتد، دیده شده است که انسان قسمتى ازمعلومات خود را از دست مى دهد.
چندى قبل در جرائد خواندیم: یک جوان تحصیل کرده در یک حادثه در نزدیکى «اهواز» بر اثر یک ضربه مغزى تمام حوادث گذشته زندگى خود را فراموش کرد و حتى مادر و خواهر خود را نمى شناخت و هنگامى که او را به خانه اى که در آن متولد و بزرگ شده بود بردند کاملاً براى او ناآشنا بود!
اینها و نظایر آن نشان مى دهد که رابطه نزدیکى میان فعالیت سلول هاى مغزى و پدیده هاى روحى وجود دارد.
2- «هنگام فکر کردن، تغییرات مادى در سطح مغز بیشتر مى شود، مغز بیشتر غذا مى گیرد، و بیشتر مواد فسفرى پس مى دهد، موقع خواب که مغز کار تفکر را انجام نمى دهد کمتر غذا مى گیرد، این خود دلیل بر مادى بودن آثار فکرى است».(72)
3- مشاهدات نشان مى دهد که وزن مغز متفکّران عموماً بیش از حد متوسط است (حد متوسط مغز مردان در حدود 1400 گرم و حد متوسط مغز زنان مقدارى از آن کمتر است) این نشانه دیگرى بر مادى بودن روح است.
4- اگر نیروى تفکّر و تظاهرات روحى دلیل بر وجود روح مستقل باشد