صفحه ١٧٢

  کم و بیش آشنایى داشته اند، حتى به گفته «آلوسى» دانشمند معروف اسلامى تاکنون (در حدود) یک هزار قول و نظریه در این مسئله ابراز شده، و هر کس به نوعى از ماهیت روح سخن گفته است.
اما به نظر مى رسد نخستین چیزى که سبب توجه انسان به مسئله روح شده موضوع خواب و رؤیا بوده است.
انسان - حتى انسان قبل از تاریخ - در عالم خواب صحنه ها و عوالم وسیعى را مشاهده مى کرد که پس از بیدارى هیچ یک از آنها را در محیط خود نمى دید.
انسان با توجه به این مسئله، چنین احساس مى کرد که نیروى مرموزى در وجود او نهفته است که به هنگام بیدارى به شکلى، و به هنگام خواب به شکل دیگر، فعالیت و خودنمایى مى کند، حتى در موقعى که دستگاه هاى بدن خاموشند و انسان در گوشه اى افتاده، «او» مشغول فعالیت است.
این نیروى مرموز را «روح» (یا معادل آن در زبان هاى دیگر) نامید.
به هنگامى که فلسفه به صورت یک «علم مُدوَّن» شکل گرفت، مسئله روح یکى از مسائلى بود که در صدر مباحث فلسفى جایى براى خود باز کرد.
و همانطور که به زودى - به خواست خدا - خواهیم دید، همین مسئله خواب یکى از کلیدهاى عالم ارواح است، بلکه خواهیم دید که خواب دیدن و رؤیا از دو جهت مى تواند ما را به عالم ارواح راهنمایى کند:
نخست اصل مسئله رؤیا و صحنه هایى که انسان در خواب مى بیند - خواه وجود خارجى پیدا کند یا نه و به اصطلاح خواه تعبیرى داشته باشد یا نداشته باشد - و دیگر کیفیت و چگونگى خوابها و رؤیاهایى که انسان