صفحه ١٤٠

نکته اوّل: تعریف توفیق
فراهم شدن اسباب توسّط خداوند براى رسیدن به مقصد را توفیق مى گویند. البتّه خداى متعال بى حساب و کتاب اسباب توفیق را براى کسى فراهم نمى کند، همان گونه که بدون حکمت از کسى سلب توفیق نمى نماید.
به عنوان مثال اگر خداوند بخواهد مرا موفّق کند، دوست خوبى در مسیر زندگى ام قرار مى دهد که منشأ انواع توفیقات شود، و چنانچه بخواهد از کسى سلب توفیق کند، او را گرفتار همسایه بد یا دوست نابابى مى کند که آرامشش را سلب واز مسیر حق منحرفش سازد.
در مباحث قبل، سرگذشت بُشر حافى مطرح شد، که ابتدا فردى آلوده واهل ساز و آواز و لهو و لعب و خوش گذرانى و عیش و نوش بود، امّا توفیق الهى شامل حالش شد، امام کاظم (علیه السلام) از جلوى خانه اش عبور و با کنیزش گفتگویى کرد ـ که شرح آن گذشت(1) ـ و درنهایت سبب هدایت بُشر گردید. چنین توفیقى بى حساب و کتاب نیست. حتماً کار شایسته اى کرده بوده که لایق توفیق الهى شد.
داستان فضیل بن یسار نیز ـ که قبلاً گذشت ـ مصداق دیگرى براى توفیق الهى است. این که همزمان با رفتن فضیل به پشت بام