صفحه ٩٦

شد، لذا از پیشگاه خداوند خواستند که زندگى شان به شکل عادى بازگردد و قانون مرگ همچون سایر مردم در مورد آنها اجرا شود.(1)

وعظِ واعظ خاموش!
همان گونه که گذشت، از دیدگاه موحّدان وکسانى که عمل صالح دارند مرگ چیز وحشتناکى نیست، بلکه واعظ ارزنده اى محسوب مى شود؛ هرچند ساکت و خاموش است.
چه بسا جنازه اى که بر دوش گرفته وآن را به سمت خانه ابدى مى بریم جوان تر و سالم تر از ما بوده و اکنون بر سر دستان ما تشییع مى شود. لازم نیست کسانى که مى میرند و مایه عبرت دیگران مى شوند مسن تر و ناسالم تر از ما باشند؛ به ویژه در عصر و زمان ما که با این همه حوادث غیر منتظره و بیمارى هاى فراوان، این مسأله عادى شده است. آیا این بدن هاى خاموش واعظ نیستند؟! آیا این جنازه ها با زبان بى زبانى نمى گویند: «ما جلو رفتیم و شما هم پشت سر ما خواهید آمد، پس مراقب اعمال و رفتارتان باشید»!؟ آیا براى چنین زندگانى اى که هیچ اعتبارى ندارد و پایانش براى هیچ کس معلوم نیست و احدى نمى داند که در کدام سرزمین جان خواهد داد، این قدر حرص وجوش زدن و از هر طریقى و به هر شکلى به جمع آورى مال دنیا پرداختن، سزاوار است؟