صفحه ١٦٧

الهى (علیهم السلام) ونازل شدن کتاب هاى آسمانى عبث و بیهوده است و معلّمان اخلاق و اولیاء الله و مربیان کارى نمى توانند انجام دهند. چون کسى که خبیث و فاسق است نمى تواند عوض شود و کسانى هم که خوب اند نیازى به معلّم و راهنما ندارند و آنها هم قابل تغییر نیستند.
طبق این نظریّه، برنامه هاى تربیتى لغو و بى فایده است و باید رها شود، در حالى که تمام عقلاى عالم، نسبت به مسائل تربیتى اهتمام فراوان ورزیده وبراى آن تلاش مى کنند. خلاصه این که نظریّه اوّل برخلاف اهداف پیامبران (علیهم السلام) و سیره عقلاست.

2. ترویج مکتب جبر
مشکل دوم تغییرناپذیر بودن اخلاق این است که این نظریّه سر از جبر درمى آورد. اگر همه مجبورند مطابق فطرت خود عمل کنند و خبیث باید خبیث بماند و پاک باید پاک باشد و هیچ یک از آنها قابل تغییر نیستند، چنین انسان هایى اراده اى از خود ندارند. آیا جایزه دادن به انسان هایى که مجبورند پاک باشند، و مجازات کسانى که مجبورند ناپاک باشند، مطابق عدالت است؟! اگر کسى مکتب جبر را بپذیرد، مجازات و پاداش، بهشت و جهنّم وبسیارى از مسائل و قوانین اجتماعى لغو و بى ثمر خواهد شد. بنابراین، نظریّه اوّل قابل قبول نیست.