صفحه ١٠٣

مى شود که شهادت دروغین بدهد، و نه وکیل مدافع مورد نیاز است، چون ابهامى وجود ندارد و همه چیز روشن و آشکار است. با وجود تجسّم اعمال، همه ابهامات از بین مى رود. وقتى که خداوند قادر متعال اعمالى را که انسان ها در دنیا انجام داده اند با تمام جزئیات منعکس و مجسم کند، دیگر نیازى به قاضى و شاهد و وکیل مدافع نخواهد بود و انسان خود، حسابرس خویش خواهد بود.
وجدان انسان هم همین گونه است، وجدان بیدار، خود شاکى وخود قاضى وخود شاهد خواهد بود و نیازى به وکیل مدافع ندارد و با رشوه هم نمى توان او را فریب داد.

فراز وفرود وجدان
خداوند متعال نیروى ارزشمندى به نام نفس لوّامه در وجود انسان آفریده است که اگر به توصیه ها و هشدارهاى او گوش دهد روزبه روز قوى تر شده و مراحل کمال را طى مى کند، تا آنجا که در صورت تداوم، به مقام نفس مطمئنّه رسیده و مخاطب این خطاب الهى مى شود که فرمود: (یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى اِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَادْخُلِى جَنَّتِى)؛ «تو اى نفس مطمئن! به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى که هم تو از او