صفحه ٢٠٤

مى گوید: حتماً از مجلس گناه بازمى گردد. در چنین مواردى اسلام نه تنها اجازه بدبینى نمى دهد، بلکه سفارش مى کند که حمل بر صحّت کنید و به دیگران خوش بین باشید. به هر حال شخص مبتلا به بدبینى اگر مطابق سوء ظن خود رفتار نکند مرتکب حرام فقهى نشده، اما گناه اخلاقى انجام داده است. نتیجه این که هر گناه فقهى گناه اخلاقى هست، اما هر گناه اخلاقى گناه فقهى نیست.
بنابراین، نسبت بین مسائل فقهى و اخلاقى، عموم و خصوص مطلق است، یعنى دایره مسائل اخلاقى گسترده تر از مسائل فقهى است و بدون رعایت مسائل فقهى نمى توان متخلّق به اخلاق اسلامى شد.

خطاى بزرگ جداسازى فقه واخلاق
برخى از صوفیّه یک سلسله واجبات و محرّمات شرعى را زیر پا مى گذارند تا به خیال خود کمالات اخلاقى را طى کنند.
این افراد درحقیقت اخلاق را از فقه جدا کرده اند. به چند نمونه ـ که منابع ومآخذ آن را در کتاب جلوه حق آورده ایم ـ توجّه بفرمایید:
1. یکى از بزرگان صوفیّه نقل مى کند که شخصى در مسیر سیر و سلوک متوجّه اقبال مردم به سوى خود شد و از آنجا که این توجّه را مانع ادامه راه مى دید با خود گفت: «باید کارى کنم که از چشم