صفحه ٤٦٢

سوره الحديد، آيه 11

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ «11»
كيست آن كه به خدا وام دهد، وامى نيكو، تا خداوند آن را براى او دوچندان كند و براى او پاداشى گرانمايه است.

نكته ها:
 «قرض»، به معناى بريدن و جدا كردن بخشى از مال است. «مقراض» وسيله بريدن است و «قراضه» به مالى گفته مى شود كه از بدنه جدا شده است.
قرض به خدا، انفاقى است كه با چند برابر در قيامت پس داده مى شود. قرض در قرآن همراه با كلمه «حسن» آمده است، يعنى فورى پرداخت شود، بى منّت باشد، قبل از سؤالِ سائل باشد، در حدّ وفور باشد، براى كارهاى مفيد و لازم باشد.
قرض الحسنه بركاتى دارد: كاهش كدورت و افزايش محبّت، حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از ورشكستگى آنان، اصلاح ساختار اقتصادى جامعه، جلوگيرى از رواج ربا، كنترل حرص و بخل، تعديل ثروت، رشد فرهنگ تعاون.
خداوندى كه ميراث آسمان ها و زمين براى اوست و در آيات قبل دو بار فرمود: «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» در اين آيه براى تشويق مردم و اهميت قرض الحسنه از مردم قرض مى خواهد. مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ ...
اسلام با هر نوع ركود و سستى مخالف است.
1. ركود طبيعت. «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله» «1» هركس آب و زمين داشته باشد ولى تلاش نكند و فقير باشد، از رحمت الهى دور شده است.
2. ركود نيروى انسانى. «اللهم انى اعوذ بك من الكسل» «2» بارالها! به تو پناه مى برم از تنبلى.
3. ركود مال. الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها ... «3»
4. ركود علمى، اخلاقى و معنوى. «زِدْنِي عِلْماً» «4»، «زادَهُمْ هُدىً» «5»، «من استوى يوماه فهو مغبون» «6» هركس دو روزش مساوى باشد، زيانكار است.