صفحه ٣١٦

4- شرك، برخاسته از خيال پردازى و موهوم گرايى است و هيچ گونه پشتوانه منطقى ندارد. سَمَّيْتُمُوها ... ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ 
5- عقايد، بايد بر اساس برهان باشد و حدس و گمان و تقليد، كافى نيست. «ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
6- هدايت از سوى خداوند است، «جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى » و گمراهى از هواى نفس. «تَهْوَى الْأَنْفُسُ»
7- هوا پرستى، محكوم است. يَتَّبِعُونَ ... ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ 
8- خداوند، بر همه اتمام حجّت كرده است و پس از آمدن وحى، ديگر انسان عذرى ندارد. «وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى »
9- ارشاد و هدايت، از شئون ربوبيّت است. «مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى »
10- هرگاه راه هايى را محكوم مى كنيد، راه حق را ارائه دهيد. «جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى »
11- راه علم و راه وحى، حق است. سُلْطانٍ ... مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى  ولى سليقه هاى شخصى «أَنْتُمْ» و نياكان «آباؤُكُمْ» و راه ظنّ و گمان «إِلَّا الظَّنَّ» و راه هوى و هوس «تَهْوَى الْأَنْفُسُ» همه باطل اند.

سوره النجم، آيه 26- 24

أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى «24» فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى  «25»
آيا (مى پنداريد كه) انسان، به هر چه آرزو دارد مى رسد؟ پس آخرت و دنيا براى خداوند است.
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى  «26»
و چه بسا فرشتگانى كه در آسمان ها هستند، (ولى) شفاعت آنان سودى ندارد، مگر بعد از آن كه خداوند براى هر كه بخواهد و رضايت دهد، اجازه شفاعت دهد.