صفحه ٣٦٣

11- ايجاد ترديد در حق و حقيقت، به منزله تكذيب آن است. كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ ...فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ
12- آلودگى و فساد مرز نمى شناسد. (با اين كه قوم لوط در مجالس علنى كار خلاف انجام مى دادند و مانعى براى خود نمى ديدند، ولى باز هم دست از سر مهمانان خانه پيامبر بر نداشتند.) «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ»
13- همين كه جرم سنگين شد، مهلت جايز نيست. «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا»
14- چشمى كه به مهمانان معصوم، آن هم در خانه ى پيامبر نظر سوء دارد، كور باد. «فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ»
15- قهر و عذاب الهى، قابل خنثى شدن نيست. «عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ»
16- يكى از روش هاى تربيتى قرآن، نقل داستان هاى پندآموز است. «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ»
17- خواندن قرآن كافى نيست، بايد پند گرفت. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»

سوره القمر، آيه 44- 41

وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ «41» كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ «42»
و همانا هشدار دهندگان به سراغ فرعونيان آمدند. (امّا آنان) همه ى معجزات ما را تكذيب كردند، پس ما آنان را همچون گرفتن مقتدرى نفوذناپذير (به قهر) گرفتيم.
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ «43» أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ «44»
آيا كافرانِ شما از آنان بهترند (تا ما آنان را به قهر نگيريم) يا براى شما امان نامه اى در كتاب هاى آسمانى است؟ يا مى گويند: ما همگى پشتيبان يكديگريم (و قدرتى ما را نخواهد شكست)؟