صفحه ٣٦٤

عوامل اضمحلال جامعه
 «وَ خَطَلِ الْآراءِ، وَ زَلَلِ الْأَهْواءِ»؛ يعنى چه زشت است فساد آراء و انحراف انگيزه ها.
مى فرمايد: دو چيز است كه جامعه اسلامى را مضمحل مى كند؛ يكى عقايد و انديشه هاى فاسد و ديگرى ميل هاى منحرف. عقيده سالم، انسان را متوجّه واقعيات در تمام مراتب هستى مى كند. عقيده سالم نه از زمين غافل است و نه از آسمان، مى فهمد در عالم وجود چه امكاناتى هست، نه به امكانات زمين بيش از حدّ اميدوار است و نه از مددهاى آسمان غافل و لذا اگر از امكانات زمين هم استفاده كند- كه بايد بكند- بيشتر به مددهاى معنوى اميدوار است. عقيده سالم، انسان را اميدوار و پايدار نگه مى دارد و لذا با كمترين امكانات، اميد ادامه حيات دارد. يك وقت شما متوجّه ايد كه براى احياء اقتصاد جامعه به اميد خدا بايد خودتان همّت كنيد و حاضريد نان خالى بخوريد ولى به غير مسلمانان اميد نداشته باشيد، اين فكر و فرهنگى است كه شهيد رجايى را پروراند و اين شرايطى است كه مردم حاضرند حتى با دست خود و بدون داس، گندم درو كنند و به اميد خدا آينده كشور را بسازند، و انصافاً در دوران شهيد رجايى بسيارى از مشكلات مردم مرتفع شد و اميد به آينده، سراسر كشور را گرفت. فرهنگ ديگرى هم هست كه مى گويد: چرا به خودمان سختى بدهيم، ما از بانك جهانى وام مى گيريم و با اين وام چندين كمباين مى خريم و گندم هايمان را درو مى كنيم. آرى؛ از نظر اقتصاد روز، اين تئورى بد نيست، بنده هم مخالف آن نيستم، ولى با روحيه اى كه به دنبال آن وارد اذهان مى شود چه