صفحه ٣٢٣

فاطمه عليهاالسلام انتهاى كار را مى نگرد
فاطمه عليهاالسلام در همان ابتدا حيله ها و ظلم هاى معاويه را مى بيند، چراكه هر جا و در هر حاكميتى اگر حكم خدا جارى نباشد، به هر صورت كه حاكمان ظاهر خود را بسازند، در نهايت نتيجه همان فرهنگ ظالمانه معاويه است و در بقيه نظام ها هم شما با چنين قاعده اى در طول تاريخ روبه رو بوده ايد، شما ابتداى روى كار آمدن نظام هايى را كه در آخر ظالم بودنشان براى همه مسلّم است مطالعه بفرماييد، خواهيد ديد هميشه با شعارهاى جذّاب و از طريق افراد ظاهرالصلاح شروع شده اند، حتّى با ظاهر شيعه على عليه السلام آمدند، ولى چون قاعده تشيّع را نپذيرفتند كه بايد مبانى نظام و قوانين اصلى آن از طريق فقيه آگاه به فرهنگ امامان معصوم، تدوين شود، سر در ظلم و حتى هدم اسلام برآوردند و حضرت فاطمه عليهاالسلام با ما در اين رابطه ها سخن دارد و به جاى نشانه رفتن به جبهه اى خاص، سعى در نشان دادن فاجعه اى دارد كه بارها در تاريخ تكرار خواهد شد.
رضاخان براى حذف اسلام و روحانيت به كمك كارشناسانش، خواست فرهنگ ايران باستان را زنده كند، همچنان كه بعد از انقلاب توسط دشمنان ولى به دست دوستان نادان چنين تلاش هايى مى شد و با طرح مجسمه كاوه آهنگر، آرم «الله» را از سر ميادين برداشتند و مجسمه كاوه آهنگر را به جاى آن نصب كردند، و حضرت فاطمه عليهاالسلام از ما انتظار دارند كه نگوييد مگر كاوه آهنگر بد بود و اگر بد نبود چه اشكال دارد كه مجسمه او را بر سر ميادين بگذارند؟ بلكه بفهميد چه چيز را با چه چيزى حذف مى كنند! و در چنين وقتى است كه مى فهميد چرا حضرت زهرا عليهاالسلام