صفحه ٣٨٩

علي عليه السلام فبايعَ». «1»
يعنى؛ اى عمر! مى خواهى درِ خانه مرا آتش بزنى؟ گفت: آرى، و اين كار به دينى كه پدرت آورده است نزديك تر است. و على را آوردند و او بيعت كرد.
درست است مورخان در شرايط حاكميت بنى اميه جرأت صريح نوشتن واقعه را نداشتند، ولى همين اندازه هم كه نوشتند خبر از رفتار عجيبى مى دهد كه با على عليه السلام شده است.
در چگونگى برخورد با على عليه السلام نوشته اند: ريسمان به گردن على عليه السلام انداختند «كَالْجَمَلِ الْمَخْشُوش»؛ مانند شترى كه استخوان بينى او را از عرض سوراخ كرده اند و در آن خشاش كه چوبى مخصوص است، قرار داده اند، تا كاملًا در كنترل باشد. حالا شما حساب كنيد؛ در چنين فضايى چه كسى جرأت نفس كشيدن دارد؟! حالا حضرت زهرا عليهاالسلام عملًا و قولًا صداى اعتراض خود را بلند مى كند.

خطر حذف كارشناسان اسلام
چنانچه ملاحظه كرديد؛ على عليه السلام خطاب به جمع مهاجر مى فرمايند: اى جمعيت مهاجر! اقتدار محمد صلى الله عليه و آله وسلم يعنى دين اسلام را، از خانه او خارج نكنيد. حضرت اين جا اشاره به آيه قرآن دارد كه مى فرمايد: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»؛ «2»
 خداوند در اين