صفحه ٧٩

حرام كرد براى اين كه تو بتوانى رب عالمين را رب خود بشناسى. تو بايد به اين جا برسى كه تو صاحب دارى و اگر كسى به اين مرحله رسيد اصلًا مضطرب نيست. با «اخلاص»، راحت مى توانى پروردگار داشته باشى. آدمى كه صاحبش را از دست داده است، وقتى مى خواهد ذكر بگويد خيالات هجوم مى آورند و لذا نمى تواند ذكر بگويد. وقتى شرك از بين رفت با صاحب عالَم و ربِّ عالَم راحت تر مى توانى ارتباط برقرار كنى. اخلاص يك مقام بسيار نفيس و ارزش مندى است كه براى به دست آوردنِ آن، جا دارد انسان همه چيزش را خرج كند. حال مى فرمايد: شرك نورزيدن و آرام آرام از چنگال شرك هاى جلى و خفى آزاد شدن، ما را به اخلاص مى رساند.

علت افراط و تفريط در دين
اگر جهان اسلام به اين سخنان دقت كند، خواهد پذيرفت آن خانواده اى كه از اسرار احكام الهى با خبر است به واقع بايد مجرى اصلى احكام در جامعه باشد و ديگران بايد با تبعيت از آنان نظام اسلامى را به جريان درآورند. شما ببينيد «ولايت فقيه» مى گويد: كار ولى فقيه اين است كه حكم معصوم را براى شما بيابد و بيان و اجرا كند، نه اين كه فكر و انديشه خود را براى شما بياورد. همه بايد از طريق معصومى كه فلسفه احكام را مى داند زندگى خود را سير دهند.
هرگاه ستون و محور آسياى جريان احكام الهى از صحنه خارج شود، اجراى احكام به افراط و تفريط كشيده مى شود و ملاك حقّانيّت و صحت