صفحه ١٦٩

اين يك حرف بدون دليل است. دين به ما گفته است دست به آن مال نزن تا صاحبش برگردد و آن را بردارد، اين حرف ها ديگر حرف هاى بى دليلى است، آن شيئ مال ما نيست كه به آن دست بزنيم، اين توجيه ها چيست كه براى برداشتن آن مى كنيم؟ بالاخره چيزى كه از آن ما نيست اگر برداريم هم براى خودمان زحمت درست كرده ايم و هم براى صاحبش.
تعبير حضرت را نگاه كنيد، مى فرمايند به اين ها گفتيم چرا حكومت را به دست گرفتيد؟ بنابود اميرالمؤمنين عليه السلام، يعنى آن عصمت كل، خط اسلام و حكومت الهى را ادامه دهند. در جواب مى گويند ترسيديم فتنه شود. ترسيديم كس ديگرى بيايد و امور را به دست بگيرد، لذا خودمان حكومت را بدست گرفتيم. منطق آقايان را نگاه كنيد! شما مى گوييد ما ترسيديم حاكميت به دست نااهل بيفتد و لذا حاكميت را صاحب شديد! فاطمه زهرا عليهاالسلام مى گويند اگر شما اين كار را نكرده بوديد اتفاقاً اين كارِ باطل در جامعه اسلامى تبديل به يك فرهنگ نمى شد، كه هركس به خود حق بدهد حاكم جامعه اسلامى شود و سنت حاكميت انسان هاى قدسى بر امور مردم زير پا گذارده شود.

به بهانه دفع فتنه، در فتنه ايد
حضرت مى فرمايند:
186- «بِداراً زَعَمْتُم خَوفَ الفِتْنَةِ» براى عمل خود بهانه آوريد كه از فتنه مى ترسيديم.